Enviar búsqueda
Cargar
لحظه هدایت
•
0 recomendaciones
•
136 vistas
AghighFamily
Seguir
...
Leer menos
Leer más
Arte y fotografía
Denunciar
Compartir
Denunciar
Compartir
1 de 120
Descargar ahora
Descargar para leer sin conexión
Recomendados
لحظه آرامش
لحظه آرامش
rocpina
ہے نہ کی قیامت
ہے نہ کی قیامت
maqsood hasni
لحظه انتخاب
لحظه انتخاب
rocpina
لحظه تربیت
لحظه تربیت
rocpina
Mirza tameezuddin
Mirza tameezuddin
Faizan Qaisar
قاف۳
قاف۳
AghighFamily
مقصود حسنی:خوشبو کے امین
مقصود حسنی:خوشبو کے امین
maqsood hasni
رویش اسفند
رویش اسفند
homa lajevardi
Recomendados
لحظه آرامش
لحظه آرامش
rocpina
ہے نہ کی قیامت
ہے نہ کی قیامت
maqsood hasni
لحظه انتخاب
لحظه انتخاب
rocpina
لحظه تربیت
لحظه تربیت
rocpina
Mirza tameezuddin
Mirza tameezuddin
Faizan Qaisar
قاف۳
قاف۳
AghighFamily
مقصود حسنی:خوشبو کے امین
مقصود حسنی:خوشبو کے امین
maqsood hasni
رویش اسفند
رویش اسفند
homa lajevardi
Samfoni mordegan
Samfoni mordegan
Ketabweb
گفت و گو با مهرداد فلاح _ مریم هاشم پور
گفت و گو با مهرداد فلاح _ مریم هاشم پور
Maryam Hashempour
راه آسمان
راه آسمان
rocpina
Haramsaye ghazafi
Haramsaye ghazafi
Ketabweb
War's Unwomanly Face, Svetlana alexievich
War's Unwomanly Face, Svetlana alexievich
Bahman Bolouk
اردو میں مہاجرت
اردو میں مہاجرت
maqsood hasni
شیطان و فرشته -گروه چاپ و تبلیغات بهرنگ
شیطان و فرشته -گروه چاپ و تبلیغات بهرنگ
گروه چاپ و تبلیغات بهرنگ
صدایی که ماند
صدایی که ماند
AghighFamily
لحظه آرامش
لحظه آرامش
AghighFamily
لحظه انتخاب
لحظه انتخاب
AghighFamily
لحظه تربیت
لحظه تربیت
AghighFamily
لحظه تربیت
لحظه تربیت
AghighFamily
برای کتاب خدا
برای کتاب خدا
rocpina
راه آسمان
راه آسمان
AghighFamily
نگین فیروزه ای
نگین فیروزه ای
AghighFamily
گنبد فیروزه ای
گنبد فیروزه ای
AghighFamily
چشمها میخوانند
چشمها میخوانند
AghighFamily
Sajadinexad
Sajadinexad
Zahra Sarfarazi
_How to be a Person.pdf
_How to be a Person.pdf
RezaAran1
پسران آسمان
پسران آسمان
AghighFamily
آرامش بهاری
آرامش بهاری
AghighFamily
8 - Divan Magazine (8th Issue - 16.04.1392)
8 - Divan Magazine (8th Issue - 16.04.1392)
Pouria Maftoon
Más contenido relacionado
La actualidad más candente
Samfoni mordegan
Samfoni mordegan
Ketabweb
گفت و گو با مهرداد فلاح _ مریم هاشم پور
گفت و گو با مهرداد فلاح _ مریم هاشم پور
Maryam Hashempour
راه آسمان
راه آسمان
rocpina
Haramsaye ghazafi
Haramsaye ghazafi
Ketabweb
War's Unwomanly Face, Svetlana alexievich
War's Unwomanly Face, Svetlana alexievich
Bahman Bolouk
اردو میں مہاجرت
اردو میں مہاجرت
maqsood hasni
شیطان و فرشته -گروه چاپ و تبلیغات بهرنگ
شیطان و فرشته -گروه چاپ و تبلیغات بهرنگ
گروه چاپ و تبلیغات بهرنگ
صدایی که ماند
صدایی که ماند
AghighFamily
La actualidad más candente
(8)
Samfoni mordegan
Samfoni mordegan
گفت و گو با مهرداد فلاح _ مریم هاشم پور
گفت و گو با مهرداد فلاح _ مریم هاشم پور
راه آسمان
راه آسمان
Haramsaye ghazafi
Haramsaye ghazafi
War's Unwomanly Face, Svetlana alexievich
War's Unwomanly Face, Svetlana alexievich
اردو میں مہاجرت
اردو میں مہاجرت
شیطان و فرشته -گروه چاپ و تبلیغات بهرنگ
شیطان و فرشته -گروه چاپ و تبلیغات بهرنگ
صدایی که ماند
صدایی که ماند
Similar a لحظه هدایت
لحظه آرامش
لحظه آرامش
AghighFamily
لحظه انتخاب
لحظه انتخاب
AghighFamily
لحظه تربیت
لحظه تربیت
AghighFamily
لحظه تربیت
لحظه تربیت
AghighFamily
برای کتاب خدا
برای کتاب خدا
rocpina
راه آسمان
راه آسمان
AghighFamily
نگین فیروزه ای
نگین فیروزه ای
AghighFamily
گنبد فیروزه ای
گنبد فیروزه ای
AghighFamily
چشمها میخوانند
چشمها میخوانند
AghighFamily
Sajadinexad
Sajadinexad
Zahra Sarfarazi
_How to be a Person.pdf
_How to be a Person.pdf
RezaAran1
پسران آسمان
پسران آسمان
AghighFamily
آرامش بهاری
آرامش بهاری
AghighFamily
8 - Divan Magazine (8th Issue - 16.04.1392)
8 - Divan Magazine (8th Issue - 16.04.1392)
Pouria Maftoon
قاف ۲
قاف ۲
AghighFamily
حوالی ظهر
حوالی ظهر
AghighFamily
روووویش
روووویش
homa lajevardi
انگیزه ها
انگیزه ها
AghighFamily
دختران آسمان
دختران آسمان
AghighFamily
فرو بستن چشم بر ایام
فرو بستن چشم بر ایام
Zahra Sarfarazi
Similar a لحظه هدایت
(20)
لحظه آرامش
لحظه آرامش
لحظه انتخاب
لحظه انتخاب
لحظه تربیت
لحظه تربیت
لحظه تربیت
لحظه تربیت
برای کتاب خدا
برای کتاب خدا
راه آسمان
راه آسمان
نگین فیروزه ای
نگین فیروزه ای
گنبد فیروزه ای
گنبد فیروزه ای
چشمها میخوانند
چشمها میخوانند
Sajadinexad
Sajadinexad
_How to be a Person.pdf
_How to be a Person.pdf
پسران آسمان
پسران آسمان
آرامش بهاری
آرامش بهاری
8 - Divan Magazine (8th Issue - 16.04.1392)
8 - Divan Magazine (8th Issue - 16.04.1392)
قاف ۲
قاف ۲
حوالی ظهر
حوالی ظهر
روووویش
روووویش
انگیزه ها
انگیزه ها
دختران آسمان
دختران آسمان
فرو بستن چشم بر ایام
فرو بستن چشم بر ایام
Más de AghighFamily
بودن یا نبودن
بودن یا نبودن
AghighFamily
قاف۱
قاف۱
AghighFamily
Aghigh catalog
Aghigh catalog
AghighFamily
زندگی به سبک مادر
زندگی به سبک مادر
AghighFamily
خطبه های آتشین
خطبه های آتشین
AghighFamily
چهل چراغ(کتاب حفظ)
چهل چراغ(کتاب حفظ)
AghighFamily
کتاب علما و انس
کتاب علما و انس
AghighFamily
114
114
AghighFamily
زندگی به سبک ماه
زندگی به سبک ماه
AghighFamily
چهل چراغ(کتاب انس)
چهل چراغ(کتاب انس)
AghighFamily
هفت خان خورشید
هفت خان خورشید
AghighFamily
هفت آسمان
هفت آسمان
AghighFamily
ایوان نجف
ایوان نجف
AghighFamily
برای کتاب خدا
برای کتاب خدا
AghighFamily
عهد ماندگار
عهد ماندگار
AghighFamily
Más de AghighFamily
(15)
بودن یا نبودن
بودن یا نبودن
قاف۱
قاف۱
Aghigh catalog
Aghigh catalog
زندگی به سبک مادر
زندگی به سبک مادر
خطبه های آتشین
خطبه های آتشین
چهل چراغ(کتاب حفظ)
چهل چراغ(کتاب حفظ)
کتاب علما و انس
کتاب علما و انس
114
114
زندگی به سبک ماه
زندگی به سبک ماه
چهل چراغ(کتاب انس)
چهل چراغ(کتاب انس)
هفت خان خورشید
هفت خان خورشید
هفت آسمان
هفت آسمان
ایوان نجف
ایوان نجف
برای کتاب خدا
برای کتاب خدا
عهد ماندگار
عهد ماندگار
لحظه هدایت
1.
2.
سرشناسه پديدآورناموعنوان نشرمشخصات ظاهریمشخصات فروست شابک نویسیفهرستوضعیت یادداشت یادداشت دیگرعنوان موضوع موضوع موضوع افزودهشناسه افزودهشناسه افزودهشناسه کنگره بندیرده دیوییبندیرده ملیکتابشناسی شماره -1367،محمدعلیسید،جاللی
: جاللیمحمدعلیسید/هدایتلحظه:زندگیلحظهچند : .عقیقتبلیغیهنریخانواده: تولید .1396فروردین،اوقافانتشاراتوچاپسازمان:تهران : .س.م16*16(رنگی)؛:ص120 : .4جاللی؛محمدعلیسید:نویسندگان سرپرست/زندگیلحظهچند : 978-964-422-910-7 : فیپا : .کتابنامه : .نمایه : منکرازنهیومعروفبهامرپیرامونکوتاه داستانیروایتچند : اسالمیزندگیسبک : ۱۴قرن--فارسیداستانیهایتروای : معروفبه--امرمعصومینروایات----قرآنزندگیسبک : منکرازنهی و -1370فاطمه،سلیمانی-1364،محمد،اسالمی : عقیقتبلیغیهنریخانواده : خیریه امورواوقافسازمانقرآنی امورمرکز : BP53/9ک : 297/98 : 3567138 : یهخیر امور واوقافسازمان ـݡیــنقرآ امورمرکز می/ایـــــرانݡکرقـــــرآناملـــــللـــݡینیبمســـــابقـــــات CourseofInternationalCompetitionsofHolyQuran ـغݡییتبلهنریخانواده ـقـــیــــقعــــ
3.
ݤݤݤتیلحظۀهداچهارم ݠݓاٮݠݑـٮݡکازمنکرینهومعروفهامرب خیریهامورواوقافسازمانقرآنیامورمرکز:نشروتنظیم عقیقتبلیغیهنریخانواده:تولید جاللیعلیمحمدسید:نویسندگانسرپرست اسالمیمحمد،سلیمانیفاطمه:نویسنده مسعودیعلیمحمدسید،سعادتیامین:محتواییوفنیمشاور نبیاحمدینسرین:جلدطراحی مودتیزهرا:عنوانونشانطراحی منصوریساداتمریم:داخلیگرافیک نظریمحمدحسن:آراییصفحه خیریه امورواوقافسازمانانتشاراتوچاپسازمان:صحافیوچاپ،لیتوگرافی 1396
بهار،اول:چاپنوبت جلد5000:تیراژ تومان5000:قیمت 978-964-422-910-7:شابک ،فریـمـهاشـهیدـشـانـخیاب،ـنـکرب ـریـهانـانـخیاب،ـاتوـلوشـلـنوفـانـخیاب،ـظـحافـانـخیاب،ـرانـته .ـهـخیری ـورـاموـافـاوقـازمانـسـیـقرآن ـورـامـزـمرک 021-64871165:تلفن www.quraniran.ir :سایتوب info@quraniran.ir:الکترونیکپست ݡݡیگزندلحظهچند
4.
ݠݑݩݩݩݣــــٮݣݣݣݣݣݣ ݣـــــــــــــــــــــــــــــــــݣݣݣݣݣ ݠهـــــرســــ ݠݐ ڡ ݥݥاهݥݥهنݥݥانش ݤݤݤدݤݤݤرمݤݤݤرپی ݥرݥدݥام
ݥزݥاݥرتݥنݥابݥرمه ݥزمݥرقݥغݥاݥرچ زبانمعلم آتشکابوس مسریبیماری بیکار آدرس خوابییب سردقهوۀ برکتمزرعهیک آه معاینه اوللحظۀ دوملحظۀ سوملحظۀ چݠهارملحظۀ پنجملحظۀ ششملحظۀ هفتملحظۀ هشتملحظۀ نݠهملحظۀ دهملحظۀ لحظۀ یازدهم دوازدهملحظۀ سیزدهملحظۀ چݠهاردهملحظۀ 9 13 17 21 25 29 33 37 41 45 49 53 57 61
5.
قرص ِدل تنورکنار آبرومندجهیزیۀ دومرکعت باراولینبرای عمیقپک همسایهدیوارپشت نگاهآرامش راه پدربزرگ نگاهیک دیگرروزهایمثل تلخحس هدایتلحظۀ پانزدهملحظۀ شانزدهملحظۀ هفدهملحظۀ هجدهملحظۀ نوزدهملحظۀ بیستملحظۀ و یکمبیستلحظۀ دوموبیستلحظۀ سوموبیستلحظۀ چݠهارموبیستلحظۀ پنجموبیستلحظۀ ششموبیستلحظۀ هفتموبیستلحظۀ هشتموبیستلحظۀ 65 69 73 77 81 85 89 93 97 101 105 109 113 117
6.
7.
ݣــــهݣݣݣݣݣ ݣـــــــــــــــــــــݣݣݣݣݣ ــــــدمــــ
ݠݑمـــٯ چند برای است ممکن که گیردیم قرار هایینمکا در روزهشبان طول در انسان اتوبوس و است مترو بارزش مثال .بماند منتظر ثابت جاکبیشتر، ی گاهی و دقیقه ...و بانک ،نانوایی ،پزشک مطب مانند دیگری هاینمکا البته و تاکسی و بیهوده ً کثراا البته که کندیم کاری سرگرم را خودش کس هر اوقات این در ً معموال گره گشودن برای شود، یکییم قرمزغچرا هایهثانی درگیر است. یکی فایدهیب و اتوبوس و مترو مسافران شدن ترهفشرد برای کند، یکییم پردازیلخیا ترافیک !کندیمتلفراهاتوق،دیوارو دربهنگاههمهانمکابعضی دروکشدیمنقشه که افتدیم هایینماشی به نگاهشان ،خیابان ترافیک در وقتی اما دیگر بعضی دینی مقدسات رعایت به نسبت و اندهزد را اسالمی حجاب قید هایشانهرانند ترویج در اثرگذار هایهرا کردناپید برای روندیم فرو فکر به ،کنندیم کوتاهی .حجابوعفاففرهنگ و شودیم گذاشته زیرپا مرد و زن هایمحری راحتیهب که بینندیم مترو در وقتی و گناه این پیامدهای برای خورندیم غصه ،کشدیم باریک جاهای به کار گاهی .پیشگیریبرایراهیدادنپیشنهادبهکنندیمفکر باعثوکنندیمکوتاهی کارهایشان درمختلفمشاغلصاحبانکه بینندیموقتی
8.
هانآکردن آشنابرایافتندیمچارهراهفکربه،شوندیمدیگرانحقووقتاتالف .شودگیرشانندامحراممالعواقبکهنآ ازپیش،الناسقحبا رسیده
ذهنشان به که راهی هر بینندیم ،رسندیم که نتیجه به و کنندیم فکر منکر؛ نهی از و به معروف امر نام به شدهشفرامو واجبی موارد از است مصداقی گستردۀبعضی رواج از پیش ً بود، یقینا گیرفرا درستیهب جامعه در اگر که ایهفریض .رسیدینمروزهااینبه کار وشدیمگرفته شانیجلوابتداهمان در،گناهان هاییادبیب برخی به نسبت که قدرنهما همگی اگر .است همین هم واقعیت اجتماعی جنبۀ که الهی هایینه و امر برای ،دهیمیم نشان واکنش اجتماعی در دخالت اینکه بر عالوه ،واکنش این که دانستیمیم و سوزاندیم؛یم دل دارند به شدیم تبدیل ما جامعۀ ماست؛ وظیفۀ بلکه نیست؛ دیگران شخصی زندگی .خداییوپاکترممههمه ازوامیدبخش،زیبا،امنایهجامع روایت وهشتتبیس قالب در که کتابی .شماست روی پیش هدایت لحظۀ زبان از را آن انجام هایشرو و منکر نهی از و به معروف امر اهمیت ،داستانی کرده؛ مقایسه ما زندگی سبک با را آنان نورانی فرمایشات و بیان؛ معصومین؟مهع؟ .ناهماهنگ گاه و هاستنآ هاییراهنمای با هماهنگ گاه ما زندگی سبک و کنید قاضی را کالهتان ،قطعه هر پایان از پس و بخوانید دقت با را لحظۀهدایت !ناهماهنگ؟ هماهنگ یا است؛ چگونه شما زندگی سبک ببینید و
9.
هاهنشاناوللحظۀ
10.
10 هدایت لحظۀ سوم
ݠݓاٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب و زمین به راجع گوناگون؛ هایلسؤا .است سؤال از پر ذهنش همیشه بیشتر .هاهستار و خورشید و ماه و هانماشی و هامآد و درختان و آسمان به زندیم را خودش شود، یایم کالفه جوابشیب سؤال صدها از که هاتوق اش، یاینقاشدفترهایوهایبازباسبابهکندیمگرم راسرشوخیالییب برایشتاخواهدیمهانآ ازوآوردیم مادرو پدربرایرااشهقصهایبکتا .بگویندقصه برای تا کرده مجبورش و پدر برای آورده را »هالشغ و هام«آد کتاب بار این .کند تعریفجدیدوقشنگ قصۀها یکسعک ازهرکدام هایهنشان و هاسلبا با اندهکشید را نفر عکس یک کتاب صفحۀ هر در و تصاویر تککت روی گذاردیم را دستش خوشحالی با هم او و مختلف تا یک شودیم پدر نوبت هم بعد و گویدیم را شغلشان ،هاهنشان روی از قرمزرنگ ماشین و ایمنی کاله و لباس .کند تعریف قشنگ و جدید قصۀ بغل توی را خودش هم بعد و نشانشآت :گویدیم زود خیلی بیندیم که را
11.
11 نوبت ،نشانشآت از
بعد .شودیم اشهقص شنیدن منتظر و کندیم جا پدر را رفتگر .است ایستاده جارو و نارنجی لباس با که شودیم شخصی عکس .رودیماشخاصوصفحاتسراغیکییهم یکبعدوشناسدیمدرستهم و کاله و سوت و شناسدیم را خلبان ،سفید لباس و کاله و هواپیما دیدن با .استپلیسهایهنشانهمدستبندواسلحه .بیندیمناآشناوخاصلباسیدرراشخصی.رسیدهکتاب آخرهایهصفحبه بار اولین برای .پرسدیم هاهنشان به راجع پدر از .جدیدند برایش هاهنشان هانآوهاستیمسیح نشانۀاینگویدیمپدر.شنودیماورا»«صلیبکلمه .دارندهمراهرانشانهاینهمیشه،شوندشناختهکهنایبرای راجعاوازوکندیمپدربهنگاهیهمبعدپرسد؛یمبودنمسیحیمعنایاز لحظهچند پدر،رسدیماینجابهکه هالسؤا.پرسدیممسلمانان نشانۀبه .کندیم کنجکاوش بیشتر ،پدر سکوت .رودیم فکر به و کندیم سکوت چیست؟بودنمسلمانهایهنشانبدانددارددوست هاهنشاناوللحظــــــۀ زندگیلحظهچند
12.
12 هدایت لحظۀ سوماٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب شنیده
وقتی از .گذاردینم چپ دست در را انگشتر دیگر که هاستلسا ،است راست دست در انگشتر قراردادن او پیروان هایهنشان از یکی که از .عقیق انگشتر همنآ نگذاشته؛ انگشتریب را راستش دست وقتچهی را انگشتر ،اسالم؟ص؟ گرامی رسول بزرگوارشان ّ جد :فرمود که شنیده او که شنیده هم را این امام؟ع؟ از البته .کردندیم خود راست دست به بلکه نیست؛ کردن دست به انگشتر همین او پیروان و او نشانۀ تنها بر مراقبت .دارد وجود واقعی شیعیان شناخت برای تریممه هایهنشان شیعۀ یک هایهنشان از هم یکدیگر به کمک و زکات دادن ،نماز اوقات هم دیگر مهم ویژگی یک به ادامه در کاظم؟ع؟ امام اما است؛ واقعی قرآن در که خاص ویژگی یک ازمنکر»؛ینه و معروفه«امرب کند؛یم اشاره .است شده آن روی زیادی تأکید هم کریم 158صفحه،الشرائعلعل
13.
پیرمرددوملحظۀ
14.
14 هدایت لحظۀ سوم
ݠݓاٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب بازارچه ِدیوارهدیوارب .اندهآورد برایش را کسبه از فروشی یکینگرا خبر از که شودیم پیدا کسی کمتر .است محله وچراغمچش و کندیم زندگی ِگذر .است محله در خیر کارهای قدمشپی .باشد نداشته ایهخاطر او کوچک حجرۀ به را خودش عصا با روز هر و کرده خمیده را قامتش هالسا .نخورده تکان حواسش و هوش ولی ،رساندیم بازارچه وسط تا اندهآمد اهالی از ایهعد .است شلوغ اشهحجر همیشه مثل هم امروز .بگیرند کمک او از ،افتاده راه محله در که جدیدی ّشر برای مردمی برای بتواند گرا است محال .دارد را کسههم و چیزههم هوای .نکند کاری و باشد تفاوتیب ،بردارد قدمی کنندیم زندگی کنارش که کوتاه او ،باشند خیالیب و بترسند و کنند سکوت گرا هم محل اهل همۀ که قدرنآ شود؛یم مردم مشکالت ورجوععرف پیگیر جدیت با و آیدینم روی وقتچهی و کنندیم باز حرفش روی دیگری حساب ،هایبازار تمام .زنندینم حرف ،حرفش
15.
15 طلبتفرص کسبۀ جلوی
که بوده کسی اولین او هایشیجوان همان از .شود رایج هایبازار بقیه بین اشتباهشان تا نگذاشته و ایستاده منع دستور ،ایهاشار با و فروشنگرا کاسب حجرۀ ِدر کندیم جمع را مردم .شودینمسرششوخیحراموحاللتوی.کندیمصادررااوبافروشوخرید وکتاببحسا و خیر ِزبان و دست از را حالل وکاربکس ،بازارچه جوان کسبۀ اشتباهاتشازشدهکههمآبروحفظبرایخطاکارکاسب.اندهگرفتاو یاددقیق .کند درسترااشیکاسب روشکه دهدیمقولوکندیمخواهیتمعذر حسابیدلشببیندکه راکس هر ِاشتباهوخطا.همهبرایاستدلسوزپدری کندیمتالش،باشندکرده اشتباهیکار ،خودشعزیزانانگاروآیدیمدردبه !سخت حتی و یا نرم زبان با شود. یا اشتباهش مانع ،شده که راهی هر از حجرۀکنج یک که چیزیخورند؛یمرااومقبولیتوموقعیتحسرتهایخیل به بازارچه انتهای کوچک حجرۀ همان در او .آمدهتدسهب نمور و قدیمی .شدهعزیز،نبودهخودشک التویوقتچهیکه سریخاطر پیرمرددوملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
16.
16 هدایت لحظۀ سوماٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب را
او سخنان بتواند تا کشدیم جلوتر کمی جمعیت البالی از را خودش دیگری بوی و رنگ او برای پیامبر؟ص؟ هایتصحب امروز .بشوند ترحواض دهم خبر گروهی به را شما خواهیدیم «آیا :کندیم سوال پیامبر؟ص؟ .دارد به خداوند که مقامی به قیامت روز در مردم ولی شهید؛ نه و پیامبرند نه که »خورند؟یم غبطه ،داده قرار نور از منبرهایی بر را هانآ و فرموده عطا آنان پیامبر؟ص؟ زبان از زودتر را جواب تا مشتاقند او مانند هم دیگران که داندیم »هستند؟ کسانی چه هان«آ :که کندیم بلند صدا بقیه با همراه .بشنوند را بندگان و کنندیم بندگان محبوب را خدا که «آنان :فرمایندیم پیامبر؟ص؟ نزدخداکردنبمحبوکه داندیم!گرفته راسرتاپایشتعجب.»خدامحبوب کرد؟ باید چه خدا نزد بندگان کردنبمحبو برای اما است؛ چگونه بندگان آنچه به را «بندگان :دهندیم پاسخ حضرت .پرسدیم پیامبر؟ص؟ از را سوالش »کندیم نهی ،دارد کراهت خداوند آنچه از و کند؛یم امر ،دارد دوست خدا 182صفحه،12جلد،الوسائلکمستدر
17.
مادر ازترنمهربالحظۀسوم
18.
18 هدایت لحظۀ سوم
ݠݓاٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب چند و سال دوخته. یک چشم کودکش به که است دقیقه چند داندینم همیشه از ترنشیطا امروز نوپایش کودک .شده مادر که شودیم ماهی دنبال چشمش یکسره .چرخدیم طرفنآ و طرفنای بندکو ی است .ندهدآببهگلی دستونکندخطرناکی کار ناکردهیخداکه استکودک .دربیاورد سر چیزههم از خواهدیم و است کنجکاو دنیا قد یک کودکش سمت کندیم دراز را دستش هم گاهی ،رودیم هاهپل سمت به گاهی و چرخدیم خانه در وپاتچهاردس حالت همان با .داغ چایی بخاری یا هم او .گذاردیم دهانش در و کندیم جمع را زمین روی هایهریزهخورد او به کردن نچچن و اشاره با .بازیگوشش کودک ِآموزش به کرده شروع برای البته .خطرناک کاری چه و هست اشتباه کاری چه که دهدیم یاد .گیردیم آغوشش در لبخند با و کندیم تشویقش هم درستش کارهای .نیست خودش دست .است ناآرام و نگرانلد قبل از بیشتر روزها این همیشه که کسی .دارد نیاز دلسوز راهنمای به یک کودکش که داندیم
19.
19 تا داردیبرم را
هایشمقد اولین وقتی از باشد؛ مراقبش حال همه در و .شودیم بزرگ کهیوقت برنامۀ کودک تولد با بیندیم ،کندیم فکر که اشهگذشت سال چند به رفت و کشخورا و خورد ،اشیبیدار و خواب ،شدهضعو هم اشیزندگ این به تغییرات این تمامی داندیم و نیست قبل مثل دیگر آمدهایش و او برای که دارد وظیفه .دارد وظیفه کودکش مقابل در او که است دلیل و بدهد او یاد به را هایبد و هایخوب کند؛ اشیراهنمای و بگذارد وقت .نشانش را غلط و درست هایهرا خودش هاییبچگ گیرد، یادیم آغوش در عشق با را کودکش که بار هر برق و کردیم جا مادرش آغوش توی را خودش که هاییتوق افتد. یادیم .دیدیم مادرش هایمچش توی را محبت مادرش هست؟ هم ترنمهربا تو از پرسیدیم او از که بار هر آیدیم یادش .»«خدا گفتیم و زدیم لبخندی مادر از ترنمهرباسوملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
20.
20 هدایت لحظۀ سوماٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب میان
که داندیم .کند خدایی بیشتر را اخالقش دارد دوست که است مدتی راه مقایسه ،است بزرگتر همه از که خدایی با ،است کوچک ایهبند که او رفتارش و شود خدا محبوب ،تواندیم که جانآ تا دارد دوست اما ندارد؛ سراغ باید ،او صفات دانستن و خدا شناخت برای که داند می .خدایی خدا ولی منبر پای که است این راه تنها بپرسد؛ که از سوال بگیرد و که از راهی مسجد تا اشهخان از .بگیرد یاد او از را حکمت و معرفت و بنشیند .خواندیم خطبه امیرالمومنین؟ع؟ ،روز از ساعت این که دارد خبر .نیست اخالق و خدا از خدا ولی تا شودیم منتظر و رساندیم مسجد به را خودش را مسجد امیرالمومنین؟ع؟ صدای .بگوید شیعیان سایر او و برای خدا اخالق از خلق دو ،منکر از ینه و معروف به امر «همانا :است پرکرده ،هاقاخال سایر کنار ذهنش در در امروز از .»باشندیم سبحان خداوند .کندیم اضافه هم را منکر از نهی و معروف به امر به توجه 156 خطبه ،البالغهجنه
21.
قرمزغچرالحظۀچهارم
22.
22 هدایت لحظۀ سوم
ݠݓاٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب مردی از شده دلخور .کندینم رهایش و سرش توی پیچیده سیگار بوی رد سریع و ببیند را غلطی چیز هر تواندینم .کشدیم سیگار تاکسی توی که دارد دوست و کندیم مسئولیت احساس دیگران اشتباهات قبال در .شود .بایستد اشتباهات تمامی مقابل در که سوار که بدحجابی خانم به افتدیم چشمش و کندیم دنبال را سیگار دود دلش ولی گویدیم استغفراهلل لب زیر .خوردیم افسوس .شودیم تاکسی هایخیل مثل اینکه نه ،بردارد قدمی باید .دهدینم رضا اندازه این به و مهربان تذکر و تند و شدید تذکر بین است مردد .کند برف توی را سرش تغییر را رفتارش آرام زبان با که خوردینم بدحجاب خانم قیافۀ به .آرام فکرهاست همین در .نیست نرم زبان اهل هم دست به سیگار مرد .دهد .رودیم دست از فرصت و رسدیم خط آخر به تاکسی که .زیادخالیهاییصندلواستخطاول.بروداتوبوسبارامسیرادامهباید خواهدیم که انگار کند؛یم صحبت بلند صدای با نفر دستش یک کنار
23.
23 تمامی هایشتصحب اما
شده؛ رد ایستگاه چند .بشنوند را صدایش همه و شودیم جخار او دهان از که است شایعه و خبر روزنامه قدر یک .ندارد .خواندیم مردم گوش توی بلندبلند که دروغی همهنای از است دلخور او با و شودیم سوار دست به زنبیل پیرمردی ،رسندیم که بعدی ایستگاه به .دهدیم پیرمرد به را خودش جای .گرددیم خالی صندلی دنبال نگاهش روی مرد صدای هنوز ولی کندیم خوشحالی احساس کمی کارش این از .ایستدیم قرمزغچرا پشت اتوبوس .است اعصابش کاری هم بار این گرا .نمانده دانشگاهش ایستگاه به رسیدن تا چیزی ،است مانده دقیقه دو از بیش قرمزغچرا زمان از .شودینم آرام دلش نکند بابت کردن غرغر به کندیم شروع و شودیم عوض مرد صحبت موضوع به اتوبوس .کند شروع را صحبت باید چطور داندینم .ترافیک و معطلی ،بشنود تذکری کسی از اینکه بدون مرد ،ایستگاه اولین در و افتدیم راه .شودیم پیاده قرمزغچراچهارملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
24.
24 هدایت لحظۀ سوماٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب که
هم امروز .دینی هایهآموز بیان برای کندیم استفاده فرصتی هر از .کار این برای است فرصتی ،اندهزد حلقه گردش و اندهآمد اصحاب نگاه از .»آورید جاهب را ]عمومی اماکن و [جامعه مجالس «حق :گویدیم به زبان !آمدهشپی سؤال هایشانیخیل برای که است مشخص اصحاب مگر ً اصال چیست؟ حق این از منظور که پرسندیم و کنندیم باز سخن دوششان از بار این که بکنند باید چه دارد؟ گردنشان به حقی هم جامعه از عضوی همه باشد چه هر پاسخند؛ شنیدن آمادۀ همه شود؟ برداشته بیشتر خدا؟ص؟ رسول .کنند ادا را آن حق خواهندیم و هستند جامعه را سالم پاسخ ،بپوشانید نامحرمان از را هایتانم«چش :دهندیم توضیح .»کنید ازمنکرینه و معروفهامرب و کنید راهنمایی را نابینایان ،بدهید 2۶صفحه،االخالقممکار
25.
زبانمعلمپنجملحظۀ
26.
26 هدایت لحظۀ سوم
ݠݓاٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب برداریتمشغول یادداشهمههاهبچ.نویسدیمتختهرویراجدیدکلمات زدن سروکله با روزش و کندیم زندگی انگلیسی زبان با هاستلسا .هستند شب بنویسند و بخوانند درست را کلمات توانندینم که آموزهاییشدان با .نیستاشیزندگتماماینالبته.شودیم دلش ،است کرده تنظیم ویژه ایهبرنام کالسش برای که پیش ماه چند از صبرانهیب و اندلخوشحا و راضی بسیار برنامه این از هم هاهبچ .شده آرام .جلسههرآخردقیقۀدهمنتظر از هاهبچ تا بیاید پیش فرصتی اینکه برای زدیم لک دلش بود هاتمد .بدهدها یادنآبهاستبلدچههرهماووبگویندبرایششانیدینمشکالت بعضی که داندیم .کندیم هاهبچ به نگاهی نویسدیم که کلمه هرچند بعضی هم و است ناجور ظاهرشان هم .دنیا این از دارند پری ِدل هاهبچ .کنندیمخالیخداسردارنددلیدقچههرآیندیمحرفبهکههاتوق
27.
27 گفتیماینکهزد. یایمنشنیدنوندیدنبهراخودش،بوداوازغیرکسیاگر درس را
زبانش همان اگر و است مربوط پرورشی و دینی معلم به چیزها این .کندیمفرقهاممعلتمامیحساببااوحسابولیاست؛کردههنربدهد آموزهاشدانمشکالتتواندینموداندیممردمهایهبچنگهبانراخودش گرفت تصمیم که شد همین و نکند؛ شانیراهنمای مهربانی با و ببیند را او با هم هاهبچ که شرطی به ،کند دردودل هاهبچ با دقیقه ده جلسه هر انگلیسی کلمات از هایشانتصحب در که بدهند قول البته و کنند دردودل .باشندکرده همزبانتمرینتاکنند استفادهبلدندکه پاک را تخته و داردیبرم را کنکپاهتخت و اندازدیم ساعتش به نگاهی بعد و کنندیم نگاه ساعت سمت به که بیندیم را هاهبچ نگاه .کندیم شنیدن منتظر اشتیاق با و کنندیم جمع را هایشانبکتا و دفتر سرعتهب .شوندیمزبانشانمعلمهایفحر زبان معلمپنجملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
28.
28 هدایت لحظۀ سوماٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب بندگان
هایهشان بر که سنگینی هایتمسئولی از دارد خبر الهی علم با این بار زیر از خواهدیم دلشان هایخیل که داندیم البته و شده؛ گذاشته ،مسلمانان وظایف ابالغ در تواندینم اما کنند؛ خالی شانه هاتمسئولی بردارند قدمی و بشناسند را خود مسئولیت مردم خواهدیم .کند کوتاهی و دهند نگهبانی ،تیز چشمانی با باید هانآ !نگهبانی مسئولیت .آن برای خودش .دارند را مسئولیتشان که آنان برای بیاید پیش مشکلی تا نگذارند بخواهدکسی اگروهاستندشمترینتسخ ازیکی،گناه که داندیمخوب ،سخت دشمن این به نسبت باید ،دهد انجام درست را نگهبانی مسئولیت برای مسئولیت این بار سنگینی از پیامبر؟ص؟ .مراقب و باشد حساس سخت برابر در همه و نگهبانید شما تمامی که باشید گاه«آ :گویدیم خدا بندگان .»شد خواهید سوال ]قیامت [در هستید هانآ نگهبانی مأمور که کسانی 38صفحه،72جلد،بحاراالنوار
29.
آتشکابوسششملحظۀ
30.
30 هدایت لحظۀ سوم
ݠݓاٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب کابوس این داندینم .سقف به زده زل و سرش زیر گذاشته را هایشتدس که است شب چند .شبانه دردهاینبد کرده یا خوابشیب قدرنای تکراری خانه دیوار و در از که بیندیم خواب .پردیم خواب از سوزیشآت کابوس با به اتاق این از گرفته آتش هایسلبا با هایشهبچ و همسر و باردیم آتش .دوندیماتاقآن گذاشته یک تختش کنار که آبی لیوان و کندیم پاک را اشیپیشان عرق این .نداشته فکری دغدغۀ اندازه این تا وقتچهی .کشدیم سر نفس دیگر ماه دو تا یکی شده طور هر خواهدیم .کندیم کار قبل برابر چند روزها کتفش وگردن آرتروزکه نیستمهمبرایش.ببردمحلهاین ازرااشیزندگ جایی برود و کند جور را جدید خانۀ پیش پول شده طور هر باید .کرده عود .امنیتهموباشندداشتهآسایشهمکه جانوری حتی کند یا ریزش سقفی ،بترکد ایهلول که آمدهشپی بارها چند ولی کردند؛ مدارا خانه ِشرایط با حال همه در و شود پیدا اشهسروکل
31.
31 ،هوا روی برود
خانه بود نزدیک و کرد نشت گاز فرسودۀ لولۀ که پیش روز .شدجدیخانهتعویضبرایدیگر است حاضر .کند حفظ را هایشهبچ و همسر جان شده طور هر خواهد می برابر چند این ،دستش کف بگذارد را هم جانش اشهخانواد سالمتی برای .داردخودجایدیگرکه هانکشید خوابییبوهانکرد کار به تکانی هم تا حیات سمت رودیم و شودیم بلند جایش از سروصدایب افتدیمنگاهشزندیمقدمکمی .بخوردایهتازهوایهموبدهدگردنش داردیبرمراکارنامه .شدهپنهانهاگبرزیرکه پسرششدۀهمچالکارنامۀ به این که رودیم فرو فکر این به ناگهان ،پسرش پایین هایهنمر دیدن با و نه و است آمدهایشان و رفت مراقب نه .شده غافل هاهبچ از حسابی روزها از خبری نه و گرفته احوالشان و حال از سراغی نه .درسشان وضع پیگیر هانای همۀ و کنند؛یم چه روزها این فرزندانش داندینم ً اصال کارهایشان؛ .نداردوجوداشهخان درکه استامنیتیبهاوذهنبودنمشغولدلیلبه آتش کابوسششملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
32.
32 هدایت لحظۀ سوماٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب آیۀ
ششمین خودش با باز .کندیم فکر آیه این مفهوم به هاستتمد »!داریدهنگ آتش از را تانهخانواد و «خود :کندیم تکرار را تحریم سورۀ خودش چگونه .شودیم دستگیرش چیزی کمتر کندیم فکر بیشتر هرچه قرآنش در که خداست امر این آخر کند؟ حفظ آتش از را اشهخانواد و امام؟ع؟ از بهتر را کسی سؤالش پاسخ برای .کند سؤال کسی از باید .آورده اشهخانواد اینکه .پرسدیم را آیه مفهوم و رودیم ایشان سراغ .شناسدینم را هان«آ :فرمایدیم صادق؟ع؟ امام کند؟ حفظ جهنم آتش از چگونه را اگر .بازبدار ،بازداشته آنچه از و بده؛ فرمان ،داده فرمان خدا آنچه به وظیفۀ به کردند نافرمانی اگر و ایهکرد سعادتمند را آنان کردند اطاعت .»ایهکرد عمل خود 62صفحه،5جلد،کافی
33.
مسریبیماریهفتملحظۀ
34.
34 هدایت لحظۀ سوم
ݠݓاٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب مادرش هایمچش به .کندیم نگاه ساعتش به و در دم گذاشته را ساکش فوت و خواندیم او به چهارقلی مادر .است نگرانی از سرشار که کندیم نگاه است درست .کندیم اشیراه نصیحت و سفارش نوع هزار با و کندیم برای دلیلی اما تجربه؛یب و خام هنوز هایخیل دید از و است دبیرستان اول .بیندینممادرشو پدرنگرانیهمهنای مادرش .نصیحت و هشدار از کردند اشهدیوان آمده فرشید اسم وقتی از ایههفتکاردوی یایندرهمفرشیداستقرارکه فهمیدهوقتیازگویدیم فهمدیم مادرش سرخ چشمان از .نیامده چشمانش به خواب ،کند شرکت فرشیدکه انگار!کندینمدرکراهاساسترایندلیلاواماگوید؛یمراستکه پسرشان است قرار سفر پایان در و باشد داشته مسری و خطرناک ویروسی !برگرددخانهبهاعتیادوهپاتیتوخوکیآنفوالنزایبا،سوغاتیجایبه اما هست؛ ایهبرنام جور هر اهل و ندارد معقولی رفتار فرشید که دارد قبول .شودینمونبودهاوجرمشریکگاهچهیکه او.داردربطیچهاوبههانای
35.
35 و صمیمی دوست
گرا .ندارد فرشید از خوشیلد چندان هم خودش قرار کهنای به برسد چه .بکند توانستینم کاری ،بود هم اشیهمیشگ و است ترککوچ او از سالی دو تازه .باشد او سفرمه هفته فقط یک است .ندارند باهم ایهمراود ً اصال راه او .دارند وسواس .کنندیم فکر قدیمی مادرش و پدر کندیم حس هرکسی ً اصال .هامآد بقیۀ مثل خودش؛ راه هم فرشید ،رودیم را خودش .دیگران نه کرده خودش زندگی با بکند کاری هر و دارد را خودش زندگی .کند زندگی خواهدیم دلش که جوری دارد حق هرکسی زمانه دوره این در تا بکند خالف و نااهلی قدرنآ !دانند خسروان خویش مملکت صالح ً اصال .گذارندینم فرشید قبر توی که را او .برود در جانش اتوبوس شدن روشن سروصدای .زندیم استارت و گویدیم اهللمبس راننده .مادر هایشسفار پیامک آخرین زنگ با شودیم زمانمه قدیمی .دهدیمتکیهصندلیبهبستهچشمانباوخواندیمراپیامحوصلهیب مسری بیماریهفتملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
36.
36 هدایت لحظۀ سوماٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب اوقات
گاهی .گرفته کار به مردم هدایت برای دارد توان در هرچه اهمیت و مفهوم جوان و پیر خواهدیم .گویدیم مثال با را هایشفحر معروفهامرب به راجع امروزش هایتصحب .کنند درک خوب را سخنانش پیامدهای و عمل این جایگاه درک برای پیامبر؟ص؟ .است ازمنکرینه و مردم میان در کارهگن «فرد :زندیم روشن و واضح مثالی ،آن به توجهییب وسط در کهیهنگام به و شود کشتی سوار جمعی با که است کسی همانند نشسته آن در که موضعی کردن سوراخ به و برداشته تبری ،گیرد قرار دریا سهم در من :بگوید جواب در کنند اعتراض او به هرگاه و بپردازد؛ است ،بازندارند خطرناک عمل این از را او دیگران اگر !کنمیم تصرف خود همگی بارهکی و کرده نفوذ کشتی داخل به دریا آب که کشدینم طولی .»شوندیم غرق دریا در 37صفحه،3جلد،نمونهتفسیر
37.
بیکارهشتملحظۀ
38.
38 هدایت لحظۀ سوم
ݠݓاٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب برای شودیم آماده و کندیم جمع کار میز روی از را اشیشخص وسایل .گرفته ماجرااین ازدلشخیلی.نداردبرگشتدیگرکه رفتنی.رفتن گیریهرشوبنایکهنهماداند؛یماصلیمقصررابغلیاتاق همکاردلش در کارها این اهل کسی وگرنه ،گذاشت شرکت در را هابحسا کردن جاهجاب و اما کرد؛ینم فکر خالف به کسی و بودند کردن کار درست اهل همه .نبود و گرفت شرکت در را رشوه اولین ،همکارش که شد شروع روزی از چیزههم شیرینی از ،شدیم برگزار مدیر حضور بدون که هاییعجم در آراممآرا بعد .گفت دردسریبپولطعم برابر چندین ،تخلف کمی با تا افتادند فکر به هم بقیه کممک که شد همان مأمورصدای.بگیرندکنندگانهمراجعخودازمستقیمراشانهماهیانحقوق چندبهودارددستدردستبندیمأمور.گذاردیمکارههنیمرافکرشپلیس .بودند گرفته رشوه که هایینهما .زندیم دستبند شرکت اعضاء از نفر او به هم باری چند .بود کرده کار هانآ همۀ با و شناختیم را تکشانکت
39.
39 کارها اینبهکاری اوولی،بماندبستهدهانشتابودنددادهرشوهپیشنهاد جوری
،بزند هم حرفی گرا که دانستیم خوب هم خودش البته .نداشت همین برای .شود آجر نانش و بدهد دست از را کارش که زنندیم را زیرآبش .برج ِسر ِحاللحقوقبهقناعتودیدیمسکوت درراخودشصالح راشرکتدر،حکماجرایمأمور.شودیمخارجادارهازکه استنفریآخرین سمتبهرامتهمین،پلیسمأموران.کندیمپلمپ ً رسماراشرکتوبنددیم .کندیمحرکتآژیرکشانپلیسماشینوکنندیمهدایتهانماشی گویدیم اشیگناهیب از .پرسدیم شرکت کار ادامۀ از و رئیس سراغ رودیم که چقدر هر را خودش درآمد بگذارند بود گفته بقیه به بارها اینکه از و حقوق که بود راحت خیالش اینکه از .ببرد اشهبچ و زن سفرۀ سر هست هایشفحر و سؤاالت تمامی جواب رئیس .حالل و است پاک اشهماهیان نگاهشرکت دررویپلمپبهوشودیمناامیدرئیس از.دهدیمسکوتبارا .است بیکارمرددیگر یکاوبعدبهامروز از.کندیم بیکارهشتملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
40.
40 هدایت لحظۀ سوماٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب شعیب
قوم انتظار در سختی عذاب و نمانده یباق نجات برای راهی دیگر پیامبر شعیب به خداوند .خطاکار اقوام دیگر عاقبت مثل درست .است هالکت به و کنمیم عذاب را تو قوم از نفر هزار صد که کندیم وحی .را صالحان از نفر هزار شصت و گناهکاران از نفر هزار چهل ،رسانمیم را صالحان کردن عذاب قصد خداوند است؟ شنیده درست شعیب آیا چه صالحان مگر نبود؟ نیکان پاداش و فاسقان عقوبت بر قرار مگر دارد؟ که کارانهگن :پرسدیم شعیب شوند؟ عذاب کارانهگن با باید که اندهکرد که دلیل این «به :آیدیم ندا چرا؟ خوبان اما هستند اتفاق این سزاوار از من خشم خاطر به و کردند سازگاری و مماشات گناهکاران با صالحان .»نشدند خشمناک ،هانآ زشت اعمال 55صفحه،5جلد،کافی
41.
آدرسنهملحظۀ
42.
42 هدایت لحظۀ سوم
ݠݓاٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب را هفتگی جلسات هفتۀ این پوستر موضوع و کامپیوتر صفحۀ به زده زل را عنوان فونت صدبار از بیش شاید .کندیم تست مختلف هایتفون با چهداندینم.ریختهمههباعصابش،کلمه اینبارۀصددیدنودادهتغییر .شدههدادتحویلشامشبهمین ً دقیقاموضوعاینکه استکار درحکمتی این،سپردهاوبهراهفتگیجلساتپوسترطراحیمسئولیتآقاجحاوقتیاز چندین رغبت و شوق با همیشه .است آشفته و ناراحت که است بار اولین طراحی برای گذراندیم کامپیوتر پشت را وقتش ،روز چند گاهی و ساعت ایجادشدهبرایشفرصتیکهنایازهموبردیملذتطراحیازهم.پوسترها استمتنوعهفتگیجلساتموضوعات.شوددقیقخودشرفتاردرکمی تا .کردن فکراندکیبرایاستکوتاه ترمزبرایش یکپوستریهرو که کردیم فکر این به ابتدا ،رسیدیم دستش به جلسه عنوان تا همیشه به چقدر است؟ المالتبی دلسوز چقدر است؟ مراعات اهل چقدر خودش بندیپا نمازش به چقدر کند؟یم شناسیقح و گذاردیم احترام والدینش
43.
43 چقدر است؟ دور
غیبت و کینه و حسدورزی و تقلب و دروغ از چقدر است؟ را اشیزندگ اشتباه کهنای از بردیم لذت بار هر و است؟ تالشگر و امیدوار !نیست طورنایامشبامااصالحش؛برایگرفتیمتصمیموفهمیده پوسترهاطراحیاووگذردیمعمویشمنزلبهمادروپدررفتنازساعتیکی دوباره شانهکهن دعوای و نشود پسرعموها چشم در چشم تا کرده بهانه را موضوع که »رحم «صلۀ کلمه توانسته فقط مدت این تمام اما نشود؛ تازه .کند نگاهشمختلفهایلشک دروبنویسدرااستهفتهاینپوستر طراحیصرفخواهدیمکه چندساعتیازکشد؛یمخجالتخداوخودشاز خودش که کند دعوت کاری به را مردم خواهدیم اینکه از کند؛ پوستر این مشکل انگار!نداردایهفاید.کشدیمعمیقنفس بارچند.دهدینمانجام شودیم بلند ،کندیم خاموش را کامپیوترش.شودینم حل عمیق نفس با عمویش با است سالی چند است درست .هایشسلبا کمد سراغ رودیم و .استبلدخوب هنوزراشانهخانآدرساماکرده؛ رابطهقطع آدرسنهملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
44.
44 هدایت لحظۀ سوماٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب هم
کنار در جهل و نفاق که جنگی .است صفین جنگ از بازگشت راه در همراهی را او یارانش .کردند آراییفص ،خدا ولی مقابل در و گرفتند قرار دستورات حامل که ایهنام .دارد ایهنام نوشتن بر تصمیم .کنندیم اما نویسد؛یم پسرش به خطاب را نامه .است مسلمانان برای مهمی موعظۀ .هاستنآ موعظۀ امیرالمؤمنین؟ع؟ مقصود که دانندیم همه و بدانند و بخوانند که دارد؛ را پدر حکم برایشان که خدا؟ص؟ رسول ِامت امیرالمومنین؟ع؟ .کنند هموار ،دستورات آن به عمل با را شانیبندگ راه خود تا کن امر نیک کار به !«پسرم :نویسدیم و زندیم جوهر در را قلمش .»باشی ]آن به عامالن زمرۀ در [و آن اهل از نیز ۳۱نامه،البالغهجنه
45.
خوابییبدهملحظۀ
46.
46 هدایت لحظۀ سوم
ݠݓاٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب ایهخان.جدیدشخانۀدربرودوکند عملیرااشهبرنامامشبازخواهدیم .بخوابدآن درهمیشهبرایرد ُموقتیوشودساکنش،مردن ازپیشکه زندگی آن در برادرش و او فقط که ایهخان .است متنفر اشیفعل خانۀ از .سرایداری و خدمتکاری جزهب ندارد آن در سهمی هیچ واقع در اما کنند؛یم بعضی فقط .کندیم بخواهد که کار هر و رودیم بخواهد که جا هر برادرش جدیدیهایهغریبآوردنخبروزندیمزنگیاطالعش، یکجهتهاتوق کند کار چه و برود کسی چه و بیاید کسی چه گیردیم تصمیم و دهد؛یم را .نکند کار چهو .بودآوردهخانهبهراغریبهچندبرادرش،ببردخوابشاینکه ازقبلدیشب معلوم .آمدندیم ناجوری هایمآد نظرش به ،بود کرده نگاه که در الی از سروصدای از اما بینند؛یم چه تلویزیون صفحۀ روی و خورندیم چه نبود .نگذاشتهمیروپلکصبحتاشانهمستانهایهقهقه که زهرماری خالی هایهشیش به افتدیم نگاهش و شودیم پذیرایی وارد
47.
47 برایش ً اصال .کندینم تغییر
هم اشهچهر رنگ حتی .اندهافتاد میز روی نشیندیموکندیمتمیزراریختهمههبخانۀ،بارآخرینبرای.ندارداهمیتی جواب و رساندیم تلفن به را خودش .خوردیم زنگ تلفن .کاناپه روی که کاری هر گویدیم .دهدیم را دیگر مهمانی خبر یک برادرش .دهدیم .کندیمقطعراتلفن،خداحافظیبدونوبکننددارنددوست شانهخان کنار قبرستان خالی هایهخان به توجهش بار اولین برای امروز .کند عوضراخوابشمکانامشب ازگرفت تصمیموشدجلب قرار که است قبری توی کندیم فکر و پتو زیر چپدیم و اتاق توی رودیم ولیکند؛ جبرانرادیشبخوابییبدارددوست.بخوابدآن درامشباست اتاقشدراووبرسندراهازغریبههاینمهما،بیدارشدنشازقبلاینکهفکر سمتافتدیمراهوپوشدیمرالباسش.پراندهسرشازراخواب،شودحبس راوقتشهمیشهبرایوروزهابلکههابشفقطنهدهدیمترجیح.قبرستان .بگذرانداشیخاکجدیدخانۀدر خوابییبدهملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
48.
48 هدایت لحظۀ سوماٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب تا
زنگ مثل هایشفحر برخی .دارد ایهدهندنتکا تعبیرهای همیشه کندیم صحبت افرادی به راجع بار این .پیچیدیم همه گوش در هاتساع کردندیم فکر این از پیش تا همه !کندیم تعبیر مرده به هانآ از که اندننگرا حاال اما باشد؛ خاک خروارها زیر که است کسی فقط میت از خدا؟ص؟ رسول .باشد هانآ به صحبتش روی خدا؟ص؟ رسول نکند که جریان هایشانهری در هنوز که هاییسنف به که گویدیم سخن مردگانی .متحرک مردگانی .بودنشان مرده از خبرندیب و اندهکرد خوشلد ،دارد [و کند ترک دست و زبان و قلب با را منکر با مبارزه کس «هر :فرمایدیم ایهمرد حقیقت در ]،ندهد نشان العملیسعک هیچ ،کارفخال برابر در .»هاهزند میان در است 181صفحه،6جلد،االحکامبتهذی
49.
سردقهوۀلحظۀیازدهم
50.
50 هدایت لحظۀ سوم
ݠݓاٮݠݑـٮݡکشدهفراموشواجب اشهخان.زندیمهمراتلخشقهوۀوقیمتشنگرا سلطنتیمبلبهدادهمل کس هر کار قیمتشان وکتاببحسا که تجملی تزیینی وسایل از است پر ،اندهشد جمع اشهخان در پشت که روستائیانی همهمۀ صدای .نیست روزگاری که هستند هایینجوا بیشترشان که داندیم .رسدیم گوشش به .کنند کار حاضرندمزدیهرباوبیکارنداآلنامابودند؛اشهخان ِمهمان برای روستا مردم بیشتر بود آمده روستا این به تازه که پیش سال چند روزهای همان .کردندیم کار خودشان زمین روی و داشتند زمین خودشان مفصلی شام و کرد دعوت اشهخان به را روستا هاینجوا از نفر چند اول .کرد آمادهبرایشان فراموش ،شدند اشهخان وارد وقتی را مظلومشان هایهچهر وقتچهی .منزل اثاثیۀ و اسباب وبرققزر دیدن از بود مانده باز دهانشان .کندینم برایجاییوشونداشهخانوبرققزرجذبوبیایندکه بودکرده دعوتشان او مثل هم هانآ تا کرد ترغیبشان بعد مدتی .کند باز دلشان توی خودش
51.
51 سردقهوۀیازدهملحظــــــۀ کشاورزی دهاتیشغلازکه کرد
شانیراض.کنند نونوارراشانیزندگوشوند باوبیندازند؛راهکاسبی وکار خودشانبرایوشهرتویبروندوبکشنددست باهمهانآ.بدهدهانآبهنقدپولوبخردراهایشاننزمیکه کرد قبولمنت .فروختنداوبهپایینقیمتیباراهانزمی،رضایتکمال دروخوشحالی زمیننشدندحاضرودانستندیمرا کار عاقبتکه پیرمردهاییحسابالبته ،شد روستا آب سهم درصد نود مالک وقتی .رسید هم بفروشند را خودشان .بیابانکرد راهایشاننزمیوکرد قطعهمراهانآآبمختلفهایهبهانبه هاییروستای.استروزهربرنامههایشلوغاین.شودیمبلندترسروصداها برایش دهد اجازه تا کنندیم التماس و شوندیم جمع خانه ِدر پشت بیکار کندیم شانیراه و گذاردیم دستشان کف چندرغازی هم او .کنند کارگری .مالکش هم و بودند کارگرش هم ،قبل سال چند که هایینزمی همان سر طورنهماوریزدیمفنجاندرجدیدیقهوۀوکندیمخالیراشدهسردقهوۀ .کندیم براندازراجدیدشکارگرهای پنجره از،کشدیسرمراآنآهستهکه زندگیلحظهچند
Descargar ahora